پایگاه خبری تحلیلی بصرنیوز / حجت الاسلام میرمحمد معصومی: سناباد، قریهای حوالی نوغان بود نیمه آباد و گمنام در میان صدها و هزارها شهر و روستا و قصبه و قریهی دیگر در سرزمین ایران. شاید اگر قنات خوشآب و چند باغستان خوشهوای آن نبود، اصلاً نامی هم برنمیداشت و مثل خیلی از مناطق دورافتاده و خشکسال دیگر، نقطهای بر صفحهی تاریخ نمیگذاشت.
این قریهی ناشناس و پرت که در آن زمان عرضی برای عرضه در مقابل کلانشهرهایی چون نیشابور و مرو و گرگان و … نداشت، به واسطهی خفتن پارهی تن رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در آغوشش، مشهدالرضای نامدار شد و قدر و قرب یافت و کارش بدانجا رسید که چون خورشیدی درخشان، تمامی شهرهای سرزمین خراسان بزرگ و ایران پهناور را به محاق برد و حتّی روزگاری پایتخت و سیاستگاه ملک و مملکت گردید.
از همان زمان دور که مشهد به وجود نفس نفیس حضرت امام رئوف علیه السّلام شوکت و عزّت یافت، نامش رمز معنویت و آرامش بود… از همان زمان دور، یادکرد نام «مشهد» در هر محفلی –نزدیک یا دور- جانهای مشتاق را هوایی علم و ایمان و معرفت رضوی میکرد و شیفتگان کوی حضرت دوست، ناخودآگاه دست به سینه، عرض سلام به پیشگاهش میکردند…
از دیرباز، هویّت بازیافته و مایهی تعالی شهر مشهد «دین و فرهنگ دینی» بوده و هست… هویّتی فاخر و رفیع که فارغ از معیارها و مقیاسهای صرفاً مادی، تشخّص حقیقی شهر را ساخته است… مشهدالرضا علیه السّلام تنها مفهومی تعریف شده در چارچوبهای «جسمی» و «سرزمینی» نیست؛ بلکه هویّتی «روحانی» و «معنوی» است و جدای از آن قابل تصویر و تصوّر نیست.
******
اهالی فرهنگ و تاریخ، نیک میدانند که برای هر اثر تاریخی –ولو متروک و فسرده و ویران- حریمی قانونی وجود دارد که باعث حفظ موجودیت و یکپارچگی آن میشود. مطابق این قاعده، هر کهنهرباط و ویرانسرایی که ارزش تاریخی دارد، بایستی سه حریم حفاظتی، بصری و کاربردی داشته باشد و این که سازمانهای متولّی، اجازهی ساخت و ساز یا بلندمرتبهسازی یا تملیک اراضی و … را در حوالی آن اثر نمیدهند، ناشی از این قاعدهی معقول و مطلوب میباشد… که آن اثر اولاً آسیبی مادّی نبیند و ثانیا جاذبهاش مانا بوده و آسیب معنوی هم نبیند؛ تخریب طبقاتی از برج جهاننما در اصفهان (برای حفاظت از حریم میدان نقش جهان) و هتل آسمان شیراز (برای حفظ حریم مجموعهی کریمخانی) مثالهایی برای این قضیهاند.
بدیهی است که حریم سرتاسر شهر مشهد الرضا علیه السّلام هم به عنوان گرانسنگترین اثر دینی و تاریخی این سرزمین باید به حکم این قاعده، پیراسته از هر گزندی باشد که حتّی خدشه و خللی کوچک، ماهیت و هویت رفیع آن را دستخوش تغییر و تحریف نماید…
*****
برگزاری کنسرت موسیقی –فارغ از مباحث فقهی دربارهی اصل جواز یا عدم جواز آن- نمادی از توسعهی مبتنی بر لذایذ فردی فرهنگ لیبرالیسم (و بیگانه با فرهنگ دینی ما و مرام و روش اهل بیت علیهم السّلام) است. «شهر» در تمدّن غرب، بخشی از «جهان» مطابق جهانبینی اومانیسم غربی است که صرفاً بایستی در اختیار اهواء و لذایذ بشر بوده و تمام مؤلّفههای این «لذّتجویی» را داشته باشد. سالنهای کنسرت تکهای از پازل آن فرهنگ است که با تکههای دیگری از قبیل باشگاههای شبانه، سواحل تفریحی مختلط، کارناوالهای عیّاشی و آزادی بیحد و حصر همجنسبازان و … تکمیل میشود و طبیعتاً این تکه پازل، کوچکترین همگونی و همسانی با قطعاتی همچون «زیارت»، «توسّل»، «شفاعت» و … ندارد!
*****
در زمانهای که نگرانی رهبر معظّم انقلاب حفظه الله و دلسوزان دین و فرهنگ بابت ولنگاری فرهنگی به اوج خود رسیده و در دوران غفلت، سکوت و حتّی انفعال و انحراف برخی مسئولین و متولیان، امام مجاهد شهر مشهد، با تکیه بر مبانی اصولی شرعی و عقلی، یک تنه و دلاورانه در مقابل تعدّی به این حریم و هویّت ایستاده و میخروشد…
در زمانهای که کمپینهایی عجیب و غریب برای حمایت از میراث فرهنگی و صنایع دستی و … برگزار میشود و همهی آنها مورد تقدیر و تشویق نهادها و مسئولین داخلی و خارجی قرار میگیرد، دفاع یکتنهی این ابرمرد از هویّت عزّتآفرین شهر مشهد مقدّس، آماج تخریب و توهین عدّهای ناآگاه یا کژاندیش میشود!
گروه اندک فربه و بیدرد جامعه که غایت آمالشان، نهایت لذایذ پوچ و بیانجام مادی است، با هیاهوی بسیار برای هیچ، در فضاهای مجازی و … برگزار نشدن کنسرتها در مشهد را چنان گندهنمایی کردهاند که انگار نان و آب مردم ایران (مجاوران و زائران علی بن موسی الرضا علیهما السلام) به آن بسته است؛ بر اهل نظر واضح است که دلیل این همه جنجال چیست و این غوغاسالاری رسانهای، زورش به بصیرت و فهم مردم و دغدغهی عمومی ایشان برای حلّ مشکلات اساسی این شهر و این سرزمین (از قبیل بیکاری، اعتیاد، تورم، نابودی عزّت و …) نخواهد چربید! پاینده و پرتوان باد وجود عزیز امام مجاهد شهر که بیترس و واهمه از بدگویی و بدخویی و بدخواهی ِ بدسیرتان، از حریم و حرمت و حرم دفاع مینماید و پرکار و مخلص و دلسوز، پیگیر مطالبات اصلی مردم مسلمان است….
*****
به راستی، پنجمین شهید محراب انقلاب اسلامی را میتوان سید احمد علم الهدی دانست که دشمنان مردم مسلمان ایران و نظام مقدّس جمهوری اسلامی، ناجوانمردانه به ترور شخصیّت بیبدیل ایشان پرداختهاند… تروری که به مراتب وحشیانهتر از ترور جسم و تن است…
میرمحمّد معصومی
۲۶/۵/۱۳۹۵